عالیه نقیب الذاکرین بافقی

هیأت های سوگواری :

در گذشته بافق ، دسته های بنی اسد ، جنی ، عربی ، قمه زنی و درویشان وجود داشت .

 هیأت بنی‌اسد :

     آنگونه که در تاریخ بیان شده ، پیکر شهدای کربلا سه شبانه روز در میان آفتاب و ریگ‌های گرم کربلا افتاده بود و کسی جرات نمی‌کرد اجساد آن‌ها را دفن کند تا این که زنانی از قبیله بنی‌اسد لباس مردانه پوشیدند و برای تدفین شهدا به محل شهادت آنها رفته ، پیکر شهدا را دفن کردند . به همین دلیل عزاداران بافقی در ظهر روز عاشورا عبای سیاه بر تن می کردند . آستین‌های خود را بالا می‌زدند و شال به کمر می بستند سپس در حالی که بیل و کلنگ و حصیر همراه داشتند ، به عزاداری و نوحه‌سرایی می‌ پرداختند . در پایان به یکی از قبرستان‌های نزدیک رفته و به طور نمادین شهدای کربلا را دفن می‌کردند .

هیأت درویشان :

    تعدادی از بافقی‌ها لباس سپید بلند بر تن می کردند ، رشمه بر کمر می بستند و تبرزین بر دوش می گذاشتند سپس در قالب هیأتی به نام درویشان روز عاشورا به عزاداری می‌پرداختند .

هیأت عرب‌های بادیه‌نشین :

     گروهی از مردم بافق در شکل و شمایل عرب‌های بادیه‌نشین با سر و وضعی آشفته و نامرتب ، لباس‌های بلند و سفید می پوشیدند و شال بافته شده از پشم شتر بر کمر می بستند سپس به عزاداری و سوگواری و نوحه‌سرایی می‌ پرداختند . آن‌ها بیشتر برای مظلومیت حضرت علی‌اصغر نوحه می‌خواندند و جوش می‌زدند .

هیأت جنی :

    بنا بر اعتقاد بافقی های قدیم و گفتۀ تاریخ ، زعفر جنی در روز عاشورا به محضر امام حسین (ع) رسید و اجازه خواست با لشکرش به یاری امام بیاید اما اجازه نیافت به همین مناسبت ایام تاسوعا و عاشورا عده‌ای از عزاداران بافقی در قالب این هیأت به برگزاری مراسم و آیین خاص می‌پرداختند . آنها صورت‌های خود را سیاه می کردند . چارقد حریر زرد یا قرمز بلند بر سر می انداختند و حوله یا پارچه دور تا دور بدن خود می‌بستند تا شناخته نشوند آنگاه به نوحه‌سرایی و عزاداری می پرداختند .

نوحه آنها اینگونه بود :

«زعفرا برگرد برو اندر وطن

روز و شب کن ناله و افغان به من

زعفرا بنگر که حالم مضطر است

بر دلم داغ علی‌اکبر است».

   ظهر عاشورا عزاداران در نقش اجنه ظاهر می شدند و در میان آن‌ها یک نفر با لباس سفید ، تاج سپید و قمه ای در دست در نقش زعفر جنی در خیابان بافق ظاهر می‌شد . هیأت جنی را مرحوم حسن درویش ، محمد رشید ، غلامحسین قاسم‌زاده، حسین امیرزاده ، محمد میرعلمی، حاج خلیل کارگران ، اکبر بمانی‌پور و …. راه می‌انداختند .

هیأت قمه‌زن :

    کسانی که می خواستند با این هیأت عزاداری کنند ، چند شب پیش از عاشورا ثبت‌نام می‌کردند . مسئول هیأت به اندازه                     ثبت نام شدگان پارچه چلوار سفید می‌خرید و برای آنها کفن آماده می‌کرد . عزاداران قمه‌زن صبح عاشورا به یکی از حمام‌های عمومی شهر می‌رفتند و سرهای خود را از رستنگاه مو به اندازه چهار انگشت می‌تراشیدند . از حمام بیرون می آمدند و کفن می پوشیدند . آنها پیش از حرکت محل تراشیده شده را مالش می‌دادند تا ورم کند . سلمانی با تیغ خراشی روی سر آنها ایجاد می کرد . خون از سر راه می‌افتاد . عزاداران کمر خود را با زنجیر محکم می‌بستند . در دست راست قمه داشتند . با دست چپ زنجیر نفر بغل دستی را می‌گرفتند و راه می‌افتادند . این هیأت در مکان‌هایی که مردم بیشتر بودند حلقه می‌زد و یک نفر در وسط قرار می‌گرفت . بقیه دور او گرد می آمدند و نوحه‌سرایی می کردند . اینقدر مرثیه ‌سرایی و عزاداری می‌کردند تا خون از بدنشان می‌رفت ، بی‌حال می شدند آنوقت بر زمین می‌افتادند . مردم آنها را به یکی از خانه‌های نزدیک می‌بردند زخمشان را می‌بستند و به آنها شربت می دادند تا حالشان بهتر شود .

قمه زنان اینگونه نوحه سرایی می کردند :

« یا عباس، یا عباس

سرم فدای عباس

یا عباس، دخیلم

درمانده و ذلیلم»

این سنت ناپسند امروزه کاملاً منسوخ شده است .

ادامه دارد…

مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا